طب سوزنی تب سوزنی کلینیک طب سوزنی دکتر محمدمهدی اسعدی طب سوزنی  گوش طب سنتی عوارض طب سوزنی فواید طب سوزنی طب سوزنی برای زیبایی پوست مو آموزش طب سوزنی تهران اصفهان مازندران مشهد قم تبریز شیراز طب سوزنی برای لاغری درمان چاقی ترک اعتیاد با طب سوزنی هزینه طب سوزنی بهترین متخصص طب سوزنی سوزن های طب سوزنی لیفت صورت امبدینگ خطوط لبخند خط لبخند اخم کمر درد دیسک کمر طب سوزنی سردرد طب سوزنی روماتیسم زانو طب سوزنی افسردگی ریزش مو ماساژ درمانی میگرن آلرژی بیماری های قابل درمان با طب سوزنی حاملگی کبد چرب

آرتروز شدید زانوها و درمان با طب سنتی سوزنی

یک پرونده جذاب (۶)

بیمار خانم (الف – ک) 77 ساله، بدلیل درد شدید و تورم زانوها مراجعه کردند. ایشان از 3 سال قبل درد شدید دارند، بنحوی که حتی با عصا و واکر نمی توانند راه بروند. بلند شدن از روی تخت فقط با کمک دیگران امکان پذیر بود، تا بتوانند بنشینند. ولی اصلا راه نمی رفتند. دختر ایشان می گفت اگر کسی در منزل نباشد ایشان حتی نمی تواند بلند شود و کلید آیفون را بزند. و به همین دلیل گه گاه بدلیل همراه نداشتن کلید منزل مجبور شدیم کلید ساز، برای باز کردن درب منزل بیاوریم، در حالی که مادر در منزل بودند ولی توان بلند شدن را نداشتند.

سابقه بیماری دیابت کنترل نشده (با آزمایش A1C=8) و فشار خون و مصرف دارو دارند. از سالیان قبل هم دردهای کمر و لگن داشته اند ولی پیگیری درمانی خاصی انجام نداده اند. بدلیل پوکی استخوان شدید (T SCORE = -2.5) تحت درمان با کپسولهای کلسیم و آلندرونیت می باشند.

در معاینه تورم مفاصل زانوها و ادم اندام تحتانی و انحراف زانوها بصورت پرانتزی (GENOVARUM) مشهود بود. در عضلات ساق و ران نقاط  ماشه ای (TRIGGER POINT) فراوان داشتند.

 بررسی آزمایشگاهی برای اطمینان از نبودن بیماری التهابی زمینه ای همچون روماتیسم مفصلی فعال (RA) و سایر موارد لازم انجام و سالم بود.

در چنین شرایطی درمان با طب سوزنی برای ایشان شروع شد. در ابتدا هفته ای یک بار برای زانوها طب سوزنی انجام شد و در ادامه بدلیل وجود نقاط ماشه ای یک بار در هفته هم برای موضوع فوق درمان انجام شد.

بعد از 14 جلسه درمان می توانستند با عصا راه بروند. و با خوشحالی از رفتن به  خرید با همسرش، بعد از چندین سال می گفت. (البته خرید از بقالی و تره بار و نانوایی محله) (یادمان نرود بعد از چندین سال خانه نشینی این یک اتفاق بسیار خوشایند برای ایشان و همسرش و فرزندانش بود.)

بتدریج فواصل درمانی را زیاد کردم و در حال حاضر هر ماه یکبار برای یادآوری مراجعه می کنند و از نتیجه درمان بشدت راضی هستند. خدا را شاکرم.

.

یک خاطره جالب:

در اوایل درمان که ایشان تازه راه افتاده بودند و می توانستند برای مثلا خرید نان بروند، یک روز مراجعه کرده و شاکی بودند. می گفتند “دکتر این چه وضعی است من اصلا خوب نشدم و دیشب دردم خیلی زیاد بود. چکار کنم؟”  گفتم مگر چه اتفاقی افتاد؟ طبق معمول گفتند”هیچ کاری هم نکردم.”

سپس دختر ایشان گفتند: “دکتر، ایشان برای جلسه قرآن رفته و مجبور به پیاده روی در یک مسیر طولانی شدند. متاسفانه جلسه قرآن تعطیل بود و بدون استراحت این مسیر را برگشتند. (یعنی حدود 45 دقیقه بدون استراحت پیاده روی کردند.) به همین دلیل دیشب دردهایش برگشت.”

برای ایشان توضیح دادم که دیگر 17 ساله نخواهند شد. و راهپیمایی ایشان در مسیرهای کوتاه و با استراحت در بین راه باید باشد. البته آب درمانی و سایر ورزش های لازم را هم آموزش داده تا انشاالله توان بیشتری پیدا کنند. آرزوی سلامتی برای ایشان دارم.