یک پرونده جذاب (۱۶)
روزی یکی از همکاران پزشک تماس گرفته درخواست کمک برای ترک سیگار داشتند. در ابتدا آنچه مورد توجه من قرار گرفت، اضطراب ایشان برای ترک بود. بنظرم رسید شاید اطمینان کافی به طب سوزنی ندارد. مختصری برایشان توضیح علمی دادم تا اطمینان بیشتری پیدا کنند. ایشان به نکته جالبی اشاره کردند. فرمودند: “دکتر من هم به شما و هم به طب سوزنی اطمینان دارم ولی مشکل خیلی شدید است. یعنی اینکه من روزی سه بسته سیگار می کشم، آیا می تواند معجزه ای صورت بگیرد و من فقط میزان مصرف سیگارم کمتر شود؟”
بسیار تعجب کردم. پزشک باشید و عوارض جسمی سیگار را بدانید و به این میزان سیگار بکشید؟ البته گاهی مشکلات آنقدر فشار می آورد که علی رغم میل باطنی و شناخت کامل به آسیب ها، ناخواسته انسان دچار مشکلاتی می شود. و این در همه انسانها صادق است.
به هر حال با توکل بر خداوند سبحان و با اطمینان بیشتر به ایشان درمان را شروع کردیم و در ابتدا جلسات درمانی را روزانه قرار دادیم.
بسیار جالب اینکه در روز دوم درمان هیچ اضطرابی در ایشان نبود و با آرامش کامل روی تخت دراز کشیده بودند. بعد احوالپرسی فرمودند: “دکتر معجزه اتفاق افتاده است. من دیروز تا الان یک بسته سیگار بیشتر نکشیدم. آن هم در حالتی که میل چندانی نداشتم.”
به ایشان عرض کردم حتما همان میزان مصرف سیگار را هم قطع کنند. زیرا مطمئن بودم مشکلی پیدا نمی کردند. جلسات درمانی تا شش جلسه ادامه داشت. بعد از جلسه ششم ایشان خداحافظی کردند. به ایشان گفتم صلاح نیست درمان را نیمه کاره رها کنی. ایشان فرمودند: “دکتر الان روزی 4-3 عدد سیگار می کشم. و این برای من یعنی درمان کامل و همین میزان کافی است. بقیه را به سعی خودم واگذار کنید.”
به هر حال بدلیل مشغله شغلی دیگر مراجعه نکردند. آرزو می کنم بطور کامل سیگار را رها کرده باشند.