یک پرونده جذاب

یکی از همکاران پزشک، از مدتها قبل مکررا اصرار داشتند حتما پرونده بیماران طب سوزنی را به همراه عکس و فیلم قبل و بعد درمان بصورت مقاله در مجلات علمی چاپ کنم. بدنبال آن، درسال گذشته طرحی را با همین نام (یک پرونده جذاب)، به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ارائه کردم، که با استقبال بسیار خوب مسئولین امر، بخصوص دوست و برادر بزرگوارم جناب آقای بخشی زاده مدیر محترم شبکه دو صدا و سیما، مواجه شد.

موضوع طرح؛ تهیه گزارش از پزشکانی بود که در درمان بیماران با بیماری های پیشرفته موفقیت های خوبی کسب کرده بودند. (البته با دقت در تشخیص و درمان و تائید کارشناسان امر و مصاحبه با بیماران و طی مراحل علمی لازم)

البته متاسفانه بدلیل مشکلات مالی صدا وسیما این طرح اجرایی نشد. و امیدوارم انشاالله در آینده امکان اجرایی شدن چنین طرح ملی در صدا و سیما فراهم شود.

با توجه به شرایط ایجاد شده تصمیم گرفتم بعضی از بیمارانی را که در شرایط بالینی بسیار سختی قرار داشته و برای درمان چاره ای بجز جراحی نداشتند و از طرفی راضی به جراحی هم نبودند، و یا بعضی با جراحی هم امکان درمان را نداشتند، و بنوعی بیماری غیر قابل نتیجه گیری از طریق طب مدرن بود، و یا بعضی از بیمارانی که بدلیل بیماری شدید و عدم نتیجه گیری با روش درمانی مرسوم در طب مدرن، خانه نشین شده بودند، و به لطف خداوند با طب سوزنی وضعیت خیلی خیلی بهتری پیدا کردند را، خدمت شما عزیزان هموطنم گزارش دهم.

امیدوارم این سلسله گزارشات تحت عنوان “یک پرونده جذاب”، که بزودی تقدیمتان می گردد، مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

از همین جا از تمامی هموطنان عزیز که در این مدت خدمتگزار خودشان را  بدلیل تلاش برای  اطلاع رسانی صادقانه، حضوری و یا از طریق سایت و تلفن، مورد لطف قرار داده، تشکر کرده و خواهشمندم از دعای خیرتان بنده حقیر را فراموش نفرمایید.

امیدوارم به عهدی که با امام راحل و همسنگران شهیدم بسته ام، که همان خدمت صادقانه به مردم ایران اسلامی عزیز است، با دعای شما ملت شریف ایران زمین، تا لحظه آخر عمرم پایبند باشم.  *چه خوش است سربلند پیوستن به یاران …*

 

 

زندگي در هوس ديدن جانان چه خوش است

عاشقي با غم او بر همه ياران چه خوش است

يک نفس گفتن ذکر لب دلبر چه نکوست

شوق ديدار رخش در دل انسان چه خوش است

خرّم آن سينه که هر دم تپد از شوق وصال

در هواي رخ او حال پريشان چه خوش است

بيدلان را نبُود ميل در و دشت و دمن

عاشقان را ز غمش گوشه زندان چه خوش است

غصه غيبت او مونس شبهاي دل است

از غم غربت او حالت گريان چه خوش است

آتش و سوز فراق و تب بيداد زمان

از غم دوري او بر دل ويران چه خوش است

روز و شب از سر بي مهري اين مدعيان

بودن از عشق رخش بي سر و سامان چه خوش است

نفسي بي غم هجرش نه سزاوار من است

سوز دل اشک روان در شب هجران چه خوش است

روز و شب در طلبش شايد اگر جان سپريم

مردن از درد و نرفتن پي درمان چه خوش است

همچو حلّاج اگر از عشق تو بر دار شويم

به که با شوق تو جان دادن رندان چه خوش است

تا ابد منتظر آمدنش بايد بود

انتظار خبري جانب کنعان چه خوش است

خرّم آن دم که پيامي رسد از جانب دوست

آمدن از سفر حضرت سلطان چه خوش است